طبیعت گردی و کوهنوردی

صعود به قله بلقیس طرح سیمرغ استان زنجان

وقتی بچه بودم از همان زمان‌هایی که 8 سال بیشتر نداشتم، جمعه‌ها ساعت 4، 5 صبح قبل طلوع آفتاب با پدرم و یکی از برادرهایم راهی مجموعه تفریحی ِائل داغی زنجان (گاوازنگ) می‌شدیم و از کوه گاوازنگ بالا می‌رفتیم. بعد هم از پشت کوه مسیر را ادامه می‌دادیم و به سمت پایین کوه (دره) می‌رفتیم.

سپس بعد از چند ساعتی کنار رودخانه با آتش روشن کردن پدرم و چای زغالی دم کردنش، در نهایت صبحانه‌ای مختصر در کنار طبیعت خوردن و … سه تایی بعد از رفع خستگی از مسیر پشت کوه راهی خانه می‌شدیم. قبلن‌ها مادرم چندباری این مسیر را همراهی‌مان کرده بود و می‌آمد، ولی به‌خاطر درد پاهایش راضی نمی‌شد بیاید. ما دوربین نداشتیم، پس عکاسی هم نبود از این لحظات ناب عکس بگیرد.

خلاصه خیلی خوش می‌گذشت. بماند که جمعیت زیادی هم آن‌روزها صبح جمعه این کوه را قبل روشن شدن هوا، صعود می‌کردند. البته این‌روزها مسیر این کوه، آسفالت و ماشین رو شده، بیشتر با ماشین به بالای کوه می‌روند.

این‌روزها مردم زنجان بیشتر به قله سنبله با 2300 متر ارتفاع در همان حوالی صعود می‌کنند. من هم این قله را به دفعات برخی با گروه و بیشترش را هم بدون گروه بالا رفتم.

خلاصه در زمان کودکی، آن روزها بالا رفتن از کوه برایم راحت نبود. خیلی مسیرش دشوار می‌آمد. برادرم همیشه جلوتر از ما قدم برمی‌داشت. بالاتر از ما جایی می‌ایستاد و با صدای بلند از آن دور صدایمان می‌کرد:
-پس کجا ماندید، نمی‌آیید.

در آن لحظات پدرم به من می‌گفت:

-توجهی به حرف‌هایش نکن و آهسته قدم بردار. هر جا خسته شدی، استراحت کن. بشین روی یکی از سنگ‌ها بعد رفع خستگیت حرکت کن. او در آن لحظات همیشه همراهم بود و پا به پایم می‌آمد. در آن موقعیت همیشه حرف‌هایش برایم قوت قلب بود و از این که کم آوردم و در آن لحظه بایستی استراحت کنم خجالت نمی‌کشیدم و به او می‌گفتم خسته شدم و می‌نشستم. او سریع متوقف می‌شد.

می‌دانم اگر من همراهش نبودم، جلوتر و زودتر از من و برادرم به نوک کوه رسیده بود. ولی به‌هیچ‌وجه به روی خودش نمی‌آورد. با قدم‌های من رو به جلو قدم می‌گذاشت و موقع خستگی من، هر دو می‌نشستیم و به مسیر آمده نگاه می‌کردیم و می‌گفت:
-ببین من هم خسته شدم (می‌دانم که برای دلخوشی من می‌گفت).

گذشت… .

یکی از مهمترین دلایلی که من به طبیعت علاقه دارم:

1-به‌وقت مواجه شدن با طبیعت حس خوبی دریافت می‌کنم و پر از انرژی مثبت هستم.
2-ریشه در کودکی دارد.
3-رنگ غالبش سبز و قهوه‌ایست.
4- شش سال‌‌و‌اندی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه بخشی از علمش را با عنوان مهندسی کشاورزی گرایش علوم خاک را یاد گرفتم. بماند که دوره‌هایی هم در فنی‌حرفه‌ای، جهادکشاورزی و نظام‌مهندسی گذرانده‌ام.

و کلی دلایل دیگر که می‌توانم پشت سر هم ردیف کنم. از این‌ها که بگذریم.

اگر بخواهم بخشی از طبیعت را برای تفریح و سرگرمی انتخاب کنم. به‌طورحتم کوهنوردی را انتخاب می‌کنم. چرا‌که در دل کوه با وجود همه آرامشش، جوش‌و‌خروشی بی‌حد‌و‌حصری در جریان است. تا کسی به دل کوه نزند و از آن بالا نرود، این گفته من را درک نمی‌کند.

خلاصه همه این عوامل باعث شده، علاقه‌ای که ریشه در کودکی دارد همچنان با من باشد و چند سالی هم هست سرفرصت پیگیرش هستم. خیلی دوست دارم به قله‌های مرتفع ایران از جمله دماوند (5609 متر) و سبلان (4811 متر) صعود کنم. ولی تا به حال میسر نشده.

زیرا پیش خودم گفتم، اول با قدم‌های کوچک شروع کنم و بعد قدم‌های بزرگ‌تر را بردارم. همین هم شد و در سال‌های اخیر قله‌های مرتفع شهر زنجان را با گروه صعود کردم. ازجمله:

قله سندان را دو مرتبه (2990 متر)، قله خیرالمسجد (2800 متر)، قله دوشاخ (2750 متر) قله قوش قیَسی (2740 متر)، قله ملاداغی(2725 متر)، قله سنبله (2300 متر) را صعود کردم.

Mountaineering- Zanjan- writer- content- Marketer-logo-torpaq-Farzaneh-Kordlou

چند روز پیش هم که بلندترین قله زنجان را موفق شدم با گروه کیهان به همراه 14 هم‌نورد صعود کنم. زمان صعود و فتح قله جمعه، ساعت 10:00 هجده خرداد 1403 بود. هدفی که دو سالی پیش پایه‌ریزی شد و دو مرتبه به‌دلایلی از جمله بدی هود و… عقب ‌افتاد.

با وجود همه این‌ها خوشحالم در چنین روزی این هدفم را تیک زدم و بر روی مرتفع‌ترین قله زنجان با نام قله بلقیس با 3320 متر ارتفاع قرار گرفتم. این قله مرز بین تکاب و ماهنشان است. روز صعود هم از شهرهای مانند کردستان، لاهیجان، سیستان‌و‌بلوچستان و… گروه کوهنوردی وجود داشت. چرا که این قله بین 31 قله استان‌ها در طرح سیمرغ کشور ایران قرار دارد.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا